علی سان من

لذت مادر بودن

علی سان مورچه کشیدی بله مامان داره غذا میبره خونه ش کباب مرغه     علی سانم دو ترمه که میره کلاس لگو هر ترم دو تا کارنامه بهش میدن یکی وسط ترم و یکی آخر ترم این کارنامه های این مدته چقدر لذت داره دیدن این صحنه ها، با هیچ لذتی نمی تونی مقایسه ش کنی.  اینو دیروز گرفت.  من يه مامانم ....... خيلي وقته كه ديگه لباساي قبلم اندازم نيست اما......ازينكه ميبينم فرزندم روز به روز با بزرگ شدنش لباساش ديگه اندازش نيست حس خيلي خوبي دارم . چاق شدم و اندامم ديگه مثه قبل نيست.... اما وقتي فرزندم و نگاه ميكنم و قد و بالاشو ميبينم ذوق ميكنم خيلي وقته كه ديگه وقت نميك...
27 مرداد 1394

لگو بازی شیرین علی سان و مامان

چند وقتیه موقع بازی علی سان با لگوهاش منم هم برای کمک کردن هم برای اینکه تنها نباشه کنارش میشینم  چقدر ساخت لگوها شیرین و جذابه هر چند خیلی اتاقشو شلوغ میکنه . میرم اتاقش صداش می کنم  علی سانننننننننننن یه لحظه بیا نه مامان نمیام میترسم خبر بدی باشه نه عزیزم بیا کارت دارم. ببین اتاقت شلوغه بیا با کمک هم لگو ها رو مرتب کنیم. تو به خانم فروشنده لگو قول دادی روی ملحفه بازی کنی و هیچ کدوم از لگوها رو پخش و پلا نکنی. باشه خوب قول میدم و سخنرای مامان در مورد اینکه خونه شلوغ میشه لگوها گم میشن و ..... و جواب علی سان خوب دیگه مامان جو گیر نشو علی سان خونه رو شلوغ نکن پسرم کمرم درد میکنه. - مامان یعن...
19 مرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی سان من می باشد